loading...

اوست نشسته در نظر

بازدید : 346
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 17:37

ساعت دو و سی و پنج دقیقه شبه

و من تازه آزمون جلسه چهارم کتاب سوم رو دادم

یه لحظه وقتی داشتم سئوال دوم رو جواب میدادم

ذهنم هنگ کرد

همه چیز یادم رفت و هرکاری کردم فایده‌‌‌ای نداشت!

چند روز نتونستم بخونم و باید جبران کنم

سه روز وقت دارم

پنج درس و یازده (شایدم دوازده) امتحان دیگه مونده

از سنگینی مطالب ذهنم خسته شده

اما...

اما فقط من میدونم و خدای من

که چقدر این حالو دوست دارم

چند سال حسرت این خستگی رو خوردم

چقدر دلم میخواست درس بخونم

و چقدر الان از شنیدن این عبارت لذت میبرم:

داری درس میخونی؟

چیزی که اکثریت بهش عادت کردن

و بعضا ازش ناله میکنن

واسه بعضیا آرزوئه!

من از یه جایی به بعد

معنی این جمله رو خیلی خوب فهمیدم...

+شکر... خیلی شکر 😊

+باید یادبگیرم زندگی میتونه کامل نباشه اما خوب باشه...

امتحانم میشه بد داد اما خوب باشه 😉

همه ى ما ناقلِ يك بيمارى هستيم...
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی